مسیر حرفهای «کارشناس مشاوره (۹۰٪) و فروش (۱۰٪) تلفنی» در مانا 🎧📞
از زبان مهندس صادقی — مدیر گروه جذب و توسعه (دفتر ونک)
دوستان تازهواردِ مانا، سلام!
خوشحالم که قدم در مسیری گذاشتهاید که قلب تپندهی مجموعهی ماست: مشاورهی حرفهای تلفنی با رویکردی اخلاقی، تحلیلی و نتیجهمحور. این نوشته خلاصه و جمعبندی ۵ جلسهی معارفهای است که برای شناخت دقیق شغل شما طراحی شده و کمک میکند «شرایط اولیه» و «استانداردهای عملکرد» را خیلی شفاف درک کنید. قول میدهم با رعایت همین اصول، از روزهای اول متمایز شوید. 🙂🚀
مأموریت شغلی شما — «مشاور»، نه «ویزیتور»
نقش شما در مانا به شکل ساده این است:
۹۰٪ مشاوره: گوش دادن فعال، کشف مسئله، تشخیص مسیر درست، هدایت اخلاقی.
۱۰٪ فروش: وقتی مطمئن شدیم «همخوانی واقعی» بین نیاز و خدمت وجود دارد، مخاطب واجد شرایط را به مدیرگروه/تیم فروش پاس میدهیم. همین. فشار فروش نهایی با شما نیست.
ما اینجا به هر قیمتی نمیفروشیم. اگر خدمات ما مناسب طرف مقابل نبود، با احترام و صراحت اعلام میکنیم: «در حال حاضر، خدمت مناسبی برای شما نداریم.» این همان جاییست که برند شما و مانا اعتبار میگیرد. 🌱
قیف مشاوره و فروش: ۴ رویکرد حیاتی (نسبتهای موفقیت)
این ۴ رویکرد، ستون فقرات مکالمات شماست. پایبندی به این مدل یعنی حرکت حسابشده در هر تماس:
۴۰٪ — اعتمادسازی (Trust Building)
صدای حرفهای، معرفی کوتاه و روشن، شفافیت، همدلی، احترام به وقت مخاطب.
استفاده از «زبانِ بهنفع او»: نشان بدهید این تماس واقعاً ارزش افزوده دارد.
نکته طلایی: اعتماد یعنی «امنیت روانی طرف مقابل»؛ او بداند قرار نیست تحت فشار فروش قرار بگیرد.
۳۰٪ — کشف نیاز (Needs Discovery)
گوش دادن فعال + سؤالهای باز + یادداشتبرداری همزمان.
با پرسشهای درست، مشکل واقعی، هدف نهایی، محدودیتها و معیارهای موفقیت را بیرون بکشید.
نکته طلایی: نفرین این مرحله «فرض گرفتن» است؛ هیچچیز را پیشفرض نگیرید، از خود مخاطب بشنوید.
۲۰٪ — ارائه راهحل مناسب (Solution Fit)
فقط وقتی داده کافی دارید، راهحل بدهید.
زبان ساده، مثال واقعی، سناریوهای کمینه/حداکثری (minimal/maximal).
نکته طلایی: اگر «تناسب» وجود ندارد، با شجاعت و احترام اعلام کنید. همین صداقت، تبدیل به لید آینده خواهد شد.
۱۰٪ — پاس به فروش (Qualified Handoff)
وقتی مخاطب «واجد شرایط» است، بهموقع به مدیرگروه/تیم فروش پاس دهید.
خلاصهای از فهم شما: نیاز، بودجه، فوریت، تصمیمگیر، مسیر پیشنهادی.
نکته طلایی: پاس ناقص = اتلاف زمان همه. پاس کامل و بهموقع = تبدیل سریع.
خلاصه ۵ جلسهی معارفه با سخنان آقای صادقی
جلسه ۱: نقش، هویت و اخلاق حرفهای 🎯
هویت نقش: شما «مشاور حل مسئله» هستید. هر جا تردید داشتید بپرسید: «آیا این کار واقعاً به نفع مخاطب است؟»
اخلاق در عمل: شفافیت، احترام، پرهیز از اغراق، اجتناب از فشار، حفظ محرمانگی.
تصویر برند شخصی: لحن دوستانه اما حرفهای، سرعت پاسخ مناسب، دقت در کلمات (نویسنده/مدرس/مدیرعامل هر کدام لحن خاص میطلبند).
هدف روزانه: یادگیری مستمر + حداقل یک «مکالمهی استاندارد» با جمعبندی کتبی.
نمونه دیالوگ کوتاه (آغاز حرفهای تماس)
«سلام وقتتون بخیر، صادقی هستم از مرکز آنلاین نشر الکترونیک مانا. تماس گرفتم ببینم چطور میتونیم به هدف شما نزدیکتر بشیم. اگر اجازه بدید اول ۳ سؤال کوتاه بپرسم تا بفهمم آیا اصلاً کمک ما برای شما مناسب هست یا خیر. نزاشته باشم وقتتون گرفته بشه 🙂.»
جلسه ۲: اعتمادسازی عمیق — ۴ تکنیک کاربردی 🤝
معرفی ۱۵ ثانیهای با هدف روشن
«من صادقیام، نقش من مشخص کردن اینه که کدام خدمت مانا بهنفع شماست—یا اگر نبود، شفاف بگم مناسب نیست.»
اعتبار بدون لافزدن
«ما با صدها پروژه در حوزههای آکادمیک و کسبوکار کار کردیم، ولی مهمتر از اون اینه که مسئلهی شما رو دقیق بفهمیم.»
برگشت به نفع مخاطب
«میخوام ۴ دقیقه فقط بشنوم؛ بعد اگر اجازه بدید ۲ سناریو برایتان ترسیم میکنم.»
مدیریت زمان
«زمان شما برام مهمه. اگر الان فرصت مناسبی نیست، وقتی که راحتتر هستید هماهنگ کنیم.»
نمونه دیالوگ (ساختن امنیت روانی)
«هدف من فروش فوری نیست؛ فهم دقیق نیاز شماست. اگر احساس کنم کاری از دست ما برنمیاد، با احترام میگم «الان مناسب نیست»—چون اعتبار شما و ما مهمتره.»
جلسه ۳: کشف نیاز — سؤالهای باز + یادداشتبرداری همزمان 📝
قاعده طلایی: از «باز به بسته» بروید. اول بگذارید طرف حرف بزند، بعد وارد جزئیات شوید.
نمونه سؤالهای باز (قابل اجرا برای مخاطبان مختلف)
«اگر بخواهید نتیجهی ایدهآل این همکاری را توصیف کنید، چی میبینید؟»
«مهمترین چالش امروز شما در محتوا/انتشار چیه؟»
«مخاطب اصلی شما کیست و چطور تصمیم میگیرد؟»
«تا امروز چه اقداماتی کردید و چه چیزهایی جواب نداده؟»
«اگر به ۳ اولویت و ۱ خط قرمز اشاره کنید، چه هستند؟»
«برای این پروژه بودجه تقریبی و افق زمانی مدنظرتون چقدره؟»
«در نهایت چه شاخصی میگه «ما موفق شدیم»؟»
تکنیک یادداشتبرداری موازی
از الگوی ۵ خانهای استفاده کنید: «هدف – چالش – مخاطب – منابع – محدودیت».
کلمات کلیدی مخاطب را عیناً بنویسید (بعداً در ارائه، همان واژگان را برگردانید = حس شنیدهشدن).
مارکر قرمز برای «ریسکها / خط قرمزها».
مینیسناریو (گوش دادن فعال + انعکاس)
مخاطب: «بودجهم محدوده و زمان فشردهست.»
شما: «پس اگر درست فهمیدم، سرعت و کنترل هزینه برای شما در اولویتاند؛ حاضرید در کیفیت اِلِمان X انعطاف بدید تا به ددلاین برسیم؟»
جلسه ۴: ارائه راهحل مناسب — ساده، دقیق، مؤدبانه 🧩
اصل: «کمینه/حداکثر» را به مخاطب نشان دهید؛ انتخاب با او.
الگوی ارائه ۶۰ ثانیهای (PAS–Solution–CTA)
Problem: «گفتید محتوا پراکندهست و زمان کم.»
Agitation: «اگر همینطور بماند، احتمالاً خروجی دیر و بیاستاندارد میشود.»
Solution: «دو مسیر داریم:
حداقلی: تمرکز بر فصلهای کلیدی + ویرایش سبک → کمهزینه و سریع.
حرفهای: بازطراحی ساختار + ویرایش فنی/محتوایی + صفحهآرایی ممتاز → پرکیفیت و ماندگار.»
CTA محترمانه: «کدام سناریو به هدف فعلی شما نزدیکتر است؟ اگر موافقید، یک جلسهی ۲۰ دقیقهای برای تنظیم جزئیات بگذاریم.»
صداقت سخت اما طلایی (وقتی مناسب نیستیم)
«با توجه به اهداف شما، الان خدمتهای ما بهترین انتخاب نیست. دوست ندارم سرمایهتان را جایی صرف کنید که نتیجهاش زیر توقعتان باشد. اگر مایلید، دو گزینهی جایگزین هم معرفی میکنم.»
جلسه ۵: پاس به فروش — «حرفهای، سریع، کامل» 🔄
وقتی مناسببودن «تأیید شد»، پاس را با این ساختار بنویسید:
خلاصه نیاز: «کتاب فارسی موجود؛ هدف: انتشار بینالمللی؛ ددلاین: ۶ هفته.»
بودجه و فوریت: «بودجه حدودی X؛ فوریت بالا.»
تصمیمگیر/همراه: «خود نویسنده + مدیر محتوا.»
سناریوی پیشنهادی: «حداقل/حرفهای» + چرایی.
نکات حساس: «برندینگ شخصی روی جلد، انتشار در آمازون، بازبینی علمی.»
پاس ناقص یعنی برگشت به عقب و بیاعتمادی. پاس کامل یعنی احترام به وقت همه و افزایش نرخ تبدیل. ✅
جعبهابزار کاربردی برای مذاکره تلفنی
نمونه آغازهای حرفهای (۳ مدل ۱۵ ثانیهای)
آغاز استاندارد:
«سلام وقتتون بخیر، صادقی از مانا هستم. اگر اجازه بدید ۳ سؤال کوتاه بپرسم تا بدونیم آیا همکاری با ما برای شما سودمند هست یا نه.»
آغاز ارزشمحور:
«سلام… تماس گرفتم چون فکر میکنم با یک تغییر کوچک در ساختار محتوا میتونیم نرخ تبدیل شما را بالا ببریم. ۳–۴ دقیقه زمان دارید؟»
آغاز همدلانه:
«سلام… متوجهام تحت فشار زمان هستید. اجازه بدید دقیق گوش بدم؛ اگر راهحل فوری داشتیم، جمعبندی میکنم؛ اگر نه، بیجهت وقتتون رو نمیگیرم.»
نمونه سؤالهای باز (بر اساس تیپ مخاطب)
مدیرعامل/کارآفرین: «اگر این همکاری عالی پیش بره، اثر مالی/اعتباری که میخواهید ببینید چیه؟»
کوچ/مدرس: «بهجز فروش کتاب، چه دستاورد آموزشی/برندسازی برای شما مهمه؟»
کسبوکارهای کوچک : «در سه ماه آینده، یک نتیجهی قابل اندازهگیری که انتظار دارید چیه؟»
نمونه جمعبندی پایانی تماس (۳۰–۴۵ ثانیه)
«دو جمعبندی: یک، مسئله اصلی شما …؛ دو، دو مسیر پیشنهادی… . اگر موافقید، برای سهشنبه ساعت ۱۱ یک جلسهی ۲۰ دقیقهای تنظیم کنم تا جزییات را نهایی کنیم. ✅»
الگوی «یادداشتبرداری لحظهای» (فرم ۷ خانهای)
هدف نهایی
چالشهای فعلی
مخاطب هدف
منابع/داراییها
محدودیتها (زمان/بودجه/حقوقی)
معیار موفقیت
نکات حساس (قولها/تبصرهها)
نکته: کلمات خودِ مخاطب را بولد/هایلایت کنید و در ارائه از همان واژگان استفاده کنید؛ حس «شنیدهشدن» اعتماد میآورد. 🔖
تمرین عملی پیشنهادی (برای هر تازهوارد) 🧪
سناریو: تماس با نویسندهای که کتاب فارسی دارد و میخواهد «جهانی» شود.
هدف تماس: تشخیص سریع اینکه آیا خدمت «جهانیسازی» مناسب اوست یا نه.
آغاز ۱۵ ثانیهای: ارزشمحور + اجازهی طرح سؤال.
۵ سؤال باز: نتیجهی ایدهآل، بازار هدف زبان مقصد، فوریت، بودجه، معیار موفقیت.
بازتاب + جمعبندی: بازگویی نیاز با واژگان خودِ مخاطب.
دو سناریوی پیشنهادی: حداقلی/حرفهای + چرایی هرکدام.
CTA: تنظیم جلسه ۲۰ دقیقهای یا معرفی منابع جایگزین (اگر نامناسب بود).
گزارش ۱ صفحهای: فرم ۷ خانهای را پر و در CRM ثبت کنید.
مدیریت اعتراضها (Objection Handling)
اعتراض: «هزینه بالاست.»
پاسخ: «حس میکنم مدیریت ریسک برای شما مهمتره. بیایید سناریوی حداقلی را با خروجی قابلسنجش شروع کنیم؛ اگر مطلوب بود، به نسخه حرفهای توسعه بدهیم.»
اعتراض: «زمان ندارم.»
پاسخ: «درک میکنم. برای همین پیشنهاد دو مایلستون کوتاه دارم که شما فقط تایید نهایی بدهید؛ بقیه مسیر را تیم ما میبرد جلو.»
اعتراض: «قبلاً امتحان کردیم، جواب نداد.»
پاسخ: «بیایید دقیق ببینیم کدام بخش مسیر مشکلساز بوده—ترجمه؟ صفحهآرایی؟ متادیتا؟ اگر علت را پیدا کنیم، نسخه اصلاحی میدهیم.»
اعتراض: «میترسم به نتیجه نرسه.»
پاسخ: «حق دارید. برای همین KPI روشن میگذاریم (مثلاً انتشار روی ۲ پلتفرم + PR مشخص). اگر به آن رسیدیم، مرحلهی بعد را شروع کنیم.»
شاخصهای عملکرد (KPI) برای ارزیابی شما 📊
نرخ تماس مؤثر (Effective Conversations): % مکالماتی که به جمعبندی روشن ختم میشوند.
نرخ واجد شرایطسازی (Qualification Rate): % تماسهایی که پاس به فروش میشوند.
کیفیت پاس (Handoff Quality): کامل بودن خلاصهی نیاز/بودجه/فوریت/تصمیمگیر.
رعایت اخلاق حرفهای: زمانبندی دقیق، پرهیز از فشار، شفافیت گفتار، مستندسازی.
نمونهاسکریپت ۳ مرحلهای (قابل حفظ کردن) 🎬
مرحله ۱ — شروع (۲۰ ثانیه):
«سلام… صادقی از مانا. میخوام مطمئن شم اگر همکاری کنیم، واقعاً به نفع شماست. اجازه هست ۳ سؤال باز بپرسم و بعد دو راهحل مشخص پیشنهاد بدم؟»
مرحله ۲ — کشف (۶۰–۹۰ ثانیه):
«اگر همکاری عالی پیش بره، چه تغییری میبینید؟ مخاطب شما کیه و چطور تصمیم میگیره؟ محدودیت اصلی امروز چیه (زمان/هزینه/حقوقی)؟ معیار موفقیت چیه؟»
مرحله ۳ — جمعبندی و CTA (۴۵ ثانیه):
«اگر درست فهمیدم، هدف شما … و محدودیتتون … . دو مسیر داریم: حداقلی برای تست سریع؛ حرفهای برای اثر بلندمدت. کدوم به هدف فعلی نزدیکتره؟ اگر موافقید سهشنبه ۱۱ جزییات رو ببندیم.»
کارهای «حتماً انجام بده» ✅ و «حتماً انجام نده» ⛔
انجام بده:
معرفی شفاف، زمانبندی دقیق، سؤالهای باز، یادداشتبرداری، جمعبندی کتبی، پاس کامل.
استفاده از واژگان خود مخاطب در ارائه.
احترام به «نه» گفتن—برند شما بلندمدته.
انجام نده:
فشار آوردن، وعدهی بیپشتوانه، قطعکردن حرف مخاطب، تحمیل بستهی آماده، پاس ناقص.
فروش به هر قیمت—نه. اینجا «اعتماد» سرمایهی ماست.
پیام پایانی آقای صادقی 🌟
«دوستان، اگر انگیزه، نظم و یادگیری را در خودتان فعال نگه دارید، این شغل سکوی پرتاب شماست. وظیفهی ما فروشِ هر قیمتی نیست؛ وظیفهی ما هدایت درست است. ۴۰٪ اعتماد، ۳۰٪ کشف نیاز، ۲۰٪ راهحل، ۱۰٪ پاس حرفهای—اگر همین را تمرین کنید، تبدیل به مشاورانی میشوید که مشتریها بهدنبالشان میآیند، نه برعکس. من و تیم ونک کنار شما هستیم. شروع کنیم؟ 🙂🙌»
استیکرهای انگیزشی کوچک برای میز کار شما
«اول گوش بده 🎧 بعد بپرس ❓، بعد بساز 🧩»
«صداقت سخت امروز = اعتمادِ پایدار فردا»
«هر تماس یک تمرین اثرگذاری است—نه یک اجبار فروش»
«پاس کامل = احترام به تیم و مشتری»
فرم استخدام